رشد اقتصادی ایران در سال 87؛ 0.5 درصد بوده است، در حالی که این رقم بناست در پایان برنامه پنجم توسعه به 8 درصد برسد. معاون اقتصادی بانک مرکزی در حالی این آمار را اعلام نموده است که سعی کرده تا با قیاس این آمار با کشورهای پیشرفته، آن را موجه جلوه دهد. حال آن که چنین قیاسی مبنای صحیحی ندارد.
به گزارش فرارو؛ رشد اقتصادی به تعبیر ساده عبارت است از افزایش تولید یک کشور در یک سال در مقایسه با سال گذشته. رشد اقتصادی شاخص مناسبی برای اندازهگیری وضعیت اقتصادی یک کشور به شمار میرود. شاخص رشد اقتصادی، تا حد زیادی نسبی است، یعنی نمیتوان شاخص رشد اقتصادی کشور توسعه یافتهای مثل آمریکا را با کشوری در حال توسعه مثل چین مقایسه کرد و حکم به بهتر بودن وضعیت چین کرد.
یک کشور در حال توسعه هنوز ظرفیتهای بالایی برای افزایش تولید خود دارد، در حالی که این کار در کشور توسعهیافته دشوارتر است، چرا که طبیعتاً فرصتهای تولیدی که در یک کشور در حال توسعه هنوز کاملاً اشباع نشده، در کشور توسعهیافته اشباع شده و در حال تولید است. به عبارتی وقتی شما از 90 درصد ظرفیت تولید خود استفاده میکنید، رشد تولید برایتان سختتر است تا زمانی که از 10 درصد آن بهره میبرید. این مسئله به قانون بازدهی نزولی هم ارتباط دارد. (درباره این قانون در اینجا بخوانید.)
مسئله رشد اقتصادی برای کشورهای در حال توسعهای مثل ایران بسیار حائز اهمیت است. ما نمیتوانیم با مقایسه شاخص رشد خود با کشورهای توسعهیافتهای نظیر آمریکا و انگلستان و آلمان، فکر کنیم که چندان هم عقب نیستیم. ایران باید خود را با کشورهای حوزه خلیج فارس، کشورهای جنوب شرق آسیا و از همه مهمتر با مدلهایی مثل ترکیه مقایسه کند. اما بر سر همین قضیه هم اختلافات جدی وجود دارد.
در ایران پس از انتشار پیشبینی رشد اقتصادی سال 2010 توسط صندوق بینالمللی پول، با افتخار بر سر آن تبلیغات فراوانی صورت گرفت. این پیشبینی برای ایران حدود سه درصد بود. این آمار را با کشورهای در حال توسعه دیگر مقایسه کنید: «متوسط رشد اقتصادي منطقه اروپاي شرقي و مركزي در سال 2010؛ 2.8 درصد و اين رقم براي كشورهاي مستقل مشترك المنافع 4 درصد، براي آسياي در حال توسعه 8.7 درصد، براي خاورميانه و شمال افريقا 4.5 درصد، براي آفريقاي زير صحرا 4.7 درصد و براي امريكاي لاتين 4 درصد پيش بيني شده است.»
دل بستن به پیشبینیهای اکونومیست و صندوق بینالمللی پول وقتی دشوارتر میشود که آمار ارائه شده توسط معاون بانک مرکزی را بخوانیم: «رشد اقتصادي سال 87 با تلفيق آمارهاي واقعي بخشهاي نفت، كشاورزي و خدمات، بدون نفت 0.8 درصد و با نفت 0.5 درصد بوده است.» یک ماه پیش از این سخنگوی اقتصادی دولت، رشد اقتصادی بدون نقت دولت را 2.7 درصد اعلام کرده بود!
حسین قضاوی در عین حال درباره آمار رشد اقتصادی کشورهای پیشرفته جهان گفته بود: « رشد اقتصادهاي پيشرفته جهان در سال 2008 ميلادي معادل 0.5 درصد و در سال 2009 معادل منفي 3.2 درصد بوده است.» صرف نظر از این که قیاس رشد اقتصادی با کشورهای پیشرفته، تا چه میزان فریبدهنده است، باید به وجود بحران اقتصادی در غرب اشاره کرد و پرسید، ایران که مدعی است اقتصادی جدای از اقتصاد غرب دارد و به آن بحران گرفتار نیامد، تا چه حد از این فرصت استفاده نمود؟
وی همچنین اعلام نموده است: «به نظر ميرسد رشد اقتصادي در سال 88 عملكرد بهتري داشته باشد و در سال 89 با توجه به اين كه قيمت نفت روي 60 دلار بسته شده است و پيشبينيها 70 دلار ميانگين هر بشكه را نشان ميدهد وضع بهتري خواهيم داشت و ميتوان انتظار داشت مازاد درآمد ارزي موجب رشد اقتصادي شود.»
در عین حال مسئله رکود اقتصادی در ایران به تورم گره خورده است. جمشید انصاری نماینده مردم زنجان در اینباره اعتقاد دارد: «با ایجاد رونق قادر خواهیم بود در میانمدت بر تورم غلبه کنیم. سیاست دولت، کنترل تورم بوده است و به همین دلیل به سمت ایجاد رونق در اقتصاد نرفته، واحدهای تولیدی با مشکل جدی مواجه هستند و در نتیجه نیروهای کاری از واحدهای تولیدی اخراج میشوند.»
وضعیت رشد اقتصادی ایران اصلا مناسب نیست، در عین این که رویاهای دور و درازی هم برای این رشد در سر پرورانده میشود. از جمله این که رشد ایران در پایان برنامه پنجم باید به هشت درصد برسد. در حالی که مسعود نیلی اعتقاد دارد: «با اقتصادي كه نيم درصد رشد دارد، با كمبود انرژي مواجه ميشويم چگونه ميتوانيم براي رسيدن به رشد 8درصدي،سوخت تامين كنيم؟»